رونیکا جونمرونیکا جونم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

رونیکا جونم هدیه ی زیبای خدا

تولد متین +هجدهمین مروارید

 قشنگم امسال به خاطر اینکه بابای عمو امیر مریض بودنو بیمارستان بستری بودن نشد که برای تولد متین بریم خونشون البته خدا رو شکر عمل کردنو حالشونم رو به بهبوده . برای همینم وقتی عمه ساجده اینا خونه ی بابا جون بودن عمه یه کیک گرفت تا تو و متین یه تولد دونفره بگیرید شما دو تا هم که عاشق تولدو شمع فوت کردن حسابی ذوق کردید اینم چند تا عکس از شما دو تا وروجک البته دلیل اینکه دیر این پستو گذاشتم این بود که چون عمه خییلی مشغولیات داشت عکسا دیر به دستم رسید.   کلی ذوق میکردی که متین داره شمع فوت میکنه   اینم یه ژست هنری  اینجام که میدونو خالی دیدیو دار...
20 اسفند 1392

22ماهگی و رویش هفتهمین مروارید

عشششقم  عمرم با یه دنیا آرزوی قشنگو زیبا برای بهترینم عزیزترینم ماهه شدنت مببببارک .   دختر نازم امروز وقتی داشتم باهات بازی میکردم متوجه یه مروارید سفید قشنگ سمت راسته پایین دهنت شدم تازه دلیل بی قراریای بعضی از شباتوفهمیدم دختر گلم نمیدونم که چرا ایندفعه دیر متوجه شدم شاید چون خیلی عقبه بهرحال دختر نازم دیگه صاحب  ١٧مرواریده قشنگ شده .    ...
14 اسفند 1392

حرفای دلنشین+مریضیه گلکم

قشنگم این روزا دیگه کمتر وقت میکنم وبلاگتو به روز کنم چون دیگه رمقی برام نمیمونه آخه تو همه ی انژریه ذخیره ی مامانو تخلیه میکنی بازم خدارو شکر که خدا دسته گل قشنگی چون تورو نصیبم کرده که با هر یه کار بامزهو شیرینت انرژیه از دست رفتم مضاعف برمیگرده چند وقتبه خیییلی بامزه لپ مامانو میکشیو می گی بپل دلم برات میسوزه که تپل ندیدی که مامان به چشمت میاد عزیزم  وقتیم میگم دوسسست دارم سریع میگی عاچیق (عاشقتم )نمیدونی که  منم چچچچه قدر عاششششقتم . از بی نظمیات بگم که بی نظیرهو نمیدونم تا کی میخواد ادامه داشته باشه. تقریبا منظورتو می رسونی ولی تا بلبل شدنت راه زیاده از همکاریت برای دستش...
7 اسفند 1392
1